آقای عطاران، برادر جان، فرمول شما دیگر جواب نمیدهد
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۵۴۹۳۲
آفتابنیوز :
این روزها فیلم "روشن" در سینماها اکران شده است، فیلمی به کارگردانی روحالله حجازی که البته نظرات موافق و مخالف حول فیلم زیاد بوده است، اما نکته اینجاست که فروش فیلم اصلا جالب توجه نیست، انگار دیگر فرمول حضور عطاران، تضمین فروش یک فیلم نیست، مطلب پیش رو درباره "روشن" و "عطاران" است.
این روزها فیلم "روشن" در سینماها اکران شده است، فیلمی به کارگردانی روحالله حجازی که البته نظرات موافق و مخالف حول فیلم زیاد بوده است، اما نکته اینجاست که فروش فیلم اصلا جالب توجه نیست، انگار دیگر فرمول حضور عطاران، تضمین فروش یک فیلم نیست، مطلب پیش رو درباره "روشن" و "عطاران" است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه داستان:
«روشن» درباره زندگی مردی عاشق سینماست که تمام سرمایهاش را برای پیشخرید یک واحد از برجهای اطراف تهران صرف کرده و حالا که مسئولان پروژه به قولشان عمل نکردهاند و خانهها نیمهکاره باقی مانده، زندگیاش درحال فروپاشی است. او یکی از دهها نفری است که هر روز برای مشخص کردن تکلیف سرمایهشان، در سرما پشت درهای دفاتر ساختمانی میایستند و به جایی نمیرسند. روحالله حجازی با دست گذاشتن روی زندگی روشن، درواقع بیتوجهی نظام سرمایهداری نسبت به زندگی مردم عادی را نقد کرده است.
درباره نقش و بازی رضا عطاران
تمرکز اصلی فیلم روی بازی رضا عطاران در نقش روشن است. عطاران که بیشتر به عنوان بازیگر آثار کمدی شناخته میشود بعد از تجربه ایفای چند نقش جدی، حالا در «روشن» یکی از متفاوتترین بازیهایش را به نمایش گذاشته. او در این فیلم با گریم متفاوتی به میدان آمده و در نقش مردی تنها و مغموم بسیار ملموس باورپذیر ظاهر شده.
آنچه بیشتر از همه در این فیلم اهمیت دارد تمرکز روی شخصیت روشن است که بازی رضا عطاران آن را تکمیل میکند. روشن مردی عاشق سینماست که این عشق هیچ نکته مثبتی به زندگیاش اضافه نکرده جز اینکه سعی میکند در سختترین شرایط، همه چیز را مثل یک فیلم ببیند و حتی در تلخترین شرایط هم در جایگاه یک بازیگر، نقش بازی کند. درواقع زندگی روشن به سینما گره خورده و این مسئله به یکی از نکات فیلم تبدیل میشود.
سکانسی از بازی رضا عطاران در فیلم روشن
فیلم روشن دقیقا نمیداند که میخواهد چه اثری باشد. شخصیت اصلی با بازی رضا عطاران یک فرد عاشق سینماست که یک خانه کوچک و زندگی سادهای دارد. او یک واحد از برجهای اطراف تهران را پیشخرید کرده، اما سازندگان خانه به قولشان عمل نکردهاند و به همنی خاطر هم این کاراکتر در وضعیت بدی قرار گرفته است.
خانواده او در حال فروپاشیست و همسرش هم به طور کامل از او جدا شده و تصمیم گرفته تا با تن فروشی اوضاع زندگی خود را بهبود ببخشد. فیلم به علاقه کاراکتر رضا عطاران نسبت به سینما میپردازد، از نگاه ساده او به زندگی میگوید و سعی میکند تا با فضایی آرام و شبیه به شخصیتهای ساده فیلمهای ناتورئالیستی کارگردانهای شناخته شدهای مثل فدریکو فلینی، در دل مخاطب همدردی ایجاد کند، اما به هیچ عنوان موفق نمیشود.
چرا؟ جواب به این سوال تقریبا مشخص است و احتمالا شما از همین حالا آن را حدس میزنید. کاراکتر اصلی داستان بسیار بی هدف و بدون دلیل رویدادهای زندگی خودش را جلو میبرد. به این معنا که او طی داستان به سمت هدف خاصی نمیرود و حتی به تنها نکات مثبت و مهمی که در زندگیاش باقی ماندهاند هم پشت میکند.
ممکن است فیلمهای خوب بسیار زیادی را ببینیم که در آنها با کاراکترهای اصلی سرخورده و بدون هدف طرف هستیم. در چنین شرایطی سازندگان فیلم سعی میکنند با طراحی یک ماجرا و اتفاقاتی که برای شخصیت اصلی رخ میدهد، همچنان ریتم و هیجان فیلم را حفظ کنند، اما فیلم روشن به بدترین شکل ممکن این کار را انجام میدهد.
اتفاقاتی که برای رضا عطاران در این فیلم رخ میدهند و شخصیتهایی که او طی قصه با آنها روبرو میشود، هیچ کدام هیچ پیشزمینه خاصی ندارند و طی داستان هم ما تقریبا هیچ اطلاعات تازهای در مورد آنها کسب نمیکنیم. اتفاقات هم فاقد هیجان کافی هستند و روشن بیشتر از آن که مانند یک فیلم سینمایی باشد، شبیه سریالهای کوتاه درجه دوم شبکه نمایش خانگی است که داستان در آنها به شدت کند و بی هدف پیش میرود.
روحالله حجازی کارگردان روشن برای آن که بخواهد بیشتر به عشق کاراکتر اصلی به سینما بپردازد. صحنههای خاصی را از فیلمهای معروف دنیای سینما بازآفرینی میکند. برای مثال کاراکتر رضا عطاران در یک صحنه در حد دو ثانیه مانند رابرت دنیرو در راننده تاکسی دیالوگ میگوید، اما خیلی نصفه و سریع از این قضیه رد میشود.
شخصیتی که عاشق سینماست هیچ وقت سینمایی فکر نمیکند و به جز یک قابل مسخرهای که گهگاهی روی بعضی از صحنهها میگیرد، هیچ عکس العملی از خود نشان نمیدهد که بفهمیم او چیزی از سینما میداند و به آن علاقهمند است.
به جای پرداخت به همین موضوعات، اما یکی از پارتهای طولانی فیلم به کشیدن مواد مخدر و حرف زدن با یک زن فاحشه خلاصه میشود. ظاهرا فقط کارگردان، چون مجوز استفاده از چنین خطوط قرمزی را در فیلم خود داشته از آنها استفاده کرده وگرنه هیچ منطق داستانی نمیتوان پشت این سکانسها پیدا کرد.
کاراکتر رضا عطاران طی فیلم سرگردان است و رابطه کلیشهای که با دخترش دارد هم باعث میشود صحنههای احساسیای که بین او و دخترش شکل میگیرد، تکراری به نظر برسند. تنها ابزاری که او دارد مظلومیت است و به طور مشخصی کارگردان هم سعی میکند تا از همین مظلومیت برای برقرار کردن ارتباط بیننده با شخصیت استفاده کند.
این موضوع هم جواب نمیدهد، زیرا کاراکتر بهخاطر مظلوم بودن خود تصمیمات عجیب و سکوتهای غیرقابل انتظاری در مهمترین بخشهای داستان میکند که شما را از منطق داستانی و پیش بردن قصه ناامید خواهد کرد.
او در انتهای فیلم هم به چیزی نمیرسد و تغییری هم در دنیای اطراف خودش ایجاد نمیکند. به طور کلی نتیجهگیری فیلم اصلا نشان نمیدهد که حالا کاراکتر اصلی بعد از تحمل این همه سختی بهجای خاصی رسیده یا حتی نکته خاصی را متوجه شده است.
روشن فیلمی بدون دقت و بدون محتوا است که از آنجایی که حتی نمیتواند یک کمدی مبتذل خوب هم باشد، قطعا در گیشه هم شانسی نخواهد داشت. نوع فیلمبرداری و حتی موسیقی فیلم بهگونهایست که انگار کارگردان هیچ توجهی به جزییات در طراحی اثر خود نداشته حتی خود او هم به فیلمش اهمیت نمیدهد. روشن بیشتر از هر چیزی، نماینده سیاهترین روزهای سینمای ایران است، روزهایی که دقیقا در وسط آن قرار داریم.
منبع: سایت برترینهامنبع: آفتاب
کلیدواژه: رضا عطاران بازیگر سینما فیلم روشن بازی رضا عطاران روح الله حجازی رضا عطاران یک فیلم روز ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۵۴۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرمول تعیین دستمزد کارگران تغییر میکند؟
وی در گفتگو با تابناک با تاکید بر اینکه تعیین عادلانه دستمزد یعنی دادنِ فرصتِ چانهزنی و اعمال نفوذِ برابر به تمام طرفین مذاکره گفت: مسئولیت تعیین دستمزد در قانون کار در چارچوب یک نظام چانهزنیِ سهجانبه است و مجلس ساختار چانهزنی ندارد. سپردنِ تعیین حقوق کارگران به مجلس، عملا به معنای بیصداترکردن و بینظرتر کردنِ کارگران است.
میرغفاری گفت: شورایعالی کار تنها جایی است که کارگران میتوانند بر سرِ معیشتِ خود چانهزنی کنند، که به نظر میرسد وزیر کار میخواهد همین را هم نقض و مسئولیت تصمیمگیری در رابطه با حقوق و دستمزد را واگذار کند.
نماینده کارگران در شورایعالی کار گفت: ایراد شورایعالی کار، به عنوان یک ساختار سهجانبه، این است که دولت به عنوان کارفرمای بزرگتر که قدرتِ بیشتری برای چانهزنی دارد، نهایتا در مورد دستمزدِ کارگران تعیین تکلیف میکند. اگر دولت در این ساختارِ سهجانبه نقشِ واسطهگری و تنظیمگریِ خود را به درستی انجام دهد و در مذاکراتِ مزدی و سایر مذاکراتِ شورایعالی کار، میانهگری کند به عدالت نزدیک میشویم. نیازی نیست برای دستمزدِ عادلانه کار را به مجلسِ شورای اسلامی که فاقدِ ساختار سهجانبه است واگذار کنیم.
میرغفاری تاکید کرد: سه جانبهگرایی انحصارا خاص ایران نیست؛ بیش از ۹۲ کشور عضو سازمان بینالمللی کار با ساختار سه جانبهگرایی، حقوق و دستمزد را تعیین میکنند؛ حتی در کشورهایی که نظام سرمایه داری لیبرال در آن حاکم است نیز سهجانبهگرایی رعایت میشود.
وی بیان کرد: اینکه عدهای میگویند مذاکرات را به مجلس میسپاریم و نظرِ گروه کارگری را هم جویا میشویم، با سهجانبهگرایی فاصله دارد. سهجانبهگرایی همانطور که قبلا گفتم به معنای مذاکره و گفتگو در یک موقعیتِ برابر با شرکای اجتماعی است. نباید نقش کارگران را در مذاکراتِ مزدی بیش از این تقلیل داد، طوری که آنها در مورد حقوق کارگران فقط یک نظرِ ساده بدهند! به این کار چانهزنی نمیگویند و چه بسا در سالهای بعد همین را هم از آنها بگیرند.
میرغفاری گفت: ساختار سهجانبهی شورایعالی کار ذیل قانون کار و مربوط به بخش خصوصی است. قانون کار نیز یک قانون آمره است و برای جلوگیری از بهرهکشی از کارگران در مقابل کارفرمایان نوشته شده است. همین قانون وظیفهی تعیین حداقل حقوق را بر عهدهی شورایعالی کار گذاشته است. اگر قرار است قانونگذار برای حداقل دستمزد تعیین تکلیف کند، عملا واردِ حوزهای شده که به آن ربطی ندارد. در واقع تصمیمگیری در مورد روابط بین کارگران و کارفرمایانِ بخش خصوصی وظیفهی مجلس و دولت نیست که بدون حضور شرکای اجتماعی تصمیم بگیرند.
این نماینده کارگری گفت: این ساختار سهجانبه در دولتهای مختلف نقض شده است، اما مسئله این است که باید برای قدرتمند کردن و واقعیتر کردنِ این ساختار تلاش کنیم. باید قدمی رو به جلو داشته باشیم نه اینکه هر روز یک قدم از حقوقِ خود عقبتر برویم؛ در واقع نباید فرصتِ چانهزنی را واگذار کرد.